جهان آینده و تکلیف کنونی ما
چند صباحی است که عالم را فریاد مظلومانش فرا گرفته است و از گوشه گوشه ی آن غریوهای اسلام خواهی به گوش می رسد.
حتی کسانی ندانسته اما به حکم فطرت ندای اسلام خواهی سر می دهند و آمالشان همان آرمان هایی است که اسلام ناب قرن هاست آرزوی تحققش را در سینه زخم خورده ی خود می پروراند؛ سینه ای که بیشتر...
هوالعلیم
چند صباحی است که عالم را فریاد مظلومانش فرا گرفته است و از گوشه گوشه ی آن غریوهای اسلام
خواهی به گوش می رسد.
حتی کسانی ندانسته اما به حکم فطرت ندای اسلام خواهی سر می دهند و آمالشان همان آرمان هایی است که اسلام ناب قرن هاست آرزوی تحققش را در سینه زخم خورده ی خود می پروراند؛ سینه ای که بیشتر زخم خورده ی دشمنان داخلی است تا خارجی؛چرا که اسلام هیچ گاه ضربه ای کاری از دشمنان خارجی اش نخورده و همیشه در آتش نفاق و دسیسه های عناصر خودی گرفتار بوده و زخم برداشته است.زخم هایی کاری از نفاق ،قدرت طلبی، رفاه طلبی ، دنیا پرستی و جهل که معصومین شهیدمان(ع) همگی کشته ی آنند ؛ جهلی که ثمره اش بی بصیرتی و اتلاف نعمت های بی بدیل الهی است ، جهلی که دیروز دامن گیر امامت بود و حال امروز این جهل دامن گیر ولایت است....
ولایتی که در جایگاه همانند پیامبر و امامان(ع) حکمش حکم خداست و حرفهایش واجب الاطاعه و تکلیف زا.
دیروز همه بر حقانیت معصومین(ع) اذعان داشتند و امروز بر حقانیت نائب و جانشین آنها ؛ اما چه سود که در عمل این گونه نبود و امروز نیز این گونه نیست و اینها چیزی نیست جز عدم معرفت واقعی و جهل نسبت به جایگاه آن بزرگواران .
تاریخ گواه این مطلب است که هرچه جهل نسبت به مقام ولایت بیشتر شده مذهب تشیع کمرنگ تر گردیده و از نظرها نهان تر گشته و هرگاه معرفت نسبت به مقام ولایت فزونی یافته تشیع قدرتی عجیب یافته و توانسته است در مقابل دشمنان داخلی و خارجی اسلام قد علم کند و به درستی به تکلیف خود عمل نماید.
حال چه باید کرد و تکلیف امروز ما چیست؟
تکلیف امروز ما جز این نیست که در وادی خطیر و بحر مواج دنیا سوار بر سفینة النجاة ولایت شویم و تماماً گوش به فرمان دستورات سکان دار آن باشیم و به حکم ثقلین گران بهای پیامبر(ص)به پیشوای خدایی زمان که تجسم کلام الله و قرآن ناطق است با جان و دل گوش فرا دهیم و اوامرش را اوامر الهی بدانیم و از عمق جان بدانها عمل کنیم که در غیر این صورت جز انحراف از حق و حرکت بسوی هلاکت عایدی برای ما نخواهد بود.
بی شک امروز تلاش در راستای تحقق اهداف انقلاب اسلامی ،اساسی ترین و بزرگ ترین تکلیف امت اسلامی است و هرکس باید به نوبه ی خود در راستای تحقق کامل آنها تلاش نماید و از پای ننشیند.
حکیم فرزانه و خمینی زمان حضرت امام خامنه ای (روحی فداه) در راستای تحقق اهداف انقلاب اسلامی،فرآیند تکامل انقلاب را در پنج مرحله تقسیم بندی نموده اند که عبارتند از: ایجاد انقلاب اسلامی، تشکیل نظام اسلامی، تشکیل دولت اسلامی، تشکیل کشور اسلامی و شکل گیری تمدن جهانی اسلام.
دو مرحله اول این فرآیند پشت سر گزارده شده و ما اکنون در سخت ترین و حساس ترین مرحله این امر مهم یعنی تشکیل دولت اسلامی هستیم که از سال 1384 و با روی کارآمدن دولت خدمت گذار روند تشکیل آن کلید خورده وپیش می رود.
شایان ذکر است که منظور از تشکیل دولت اسلامی تنها قرار گرفتن دولت مردانی مکتبی و با تفکر اسلام ناب در راس امور نیست بلکه ایجاد تمامی زیر ساخت ها و سیستم های نرم افزاری جامعه از قبیل سیاست،فرهنگ،اقتصاد،مدیریت و... بر اساس اسلام ناب و شریعت الهی است تا بستر زندگی توحیدی و حیات طیبه برای همه ی جهانیان فراهم گردد؛
و امروز این تکلیف بزرگ و امر خطیر بر دوش یکایک افراد جامعه اسلامی و علی الخصوص اقشار فرهیخته دانشگاهی و حوزوی است که امام امت آن را بارها با عنوان نهضت تولید علم مطالبه نموده اند.
حال باید با عزمی راسخ ، ایمانی استوار و روحیه ای جهادی در عمل نمودن به امر نائب امام عصر(عج)کوشید و از هیچ تلاشی فروگذار نکرد؛چراکه هر قدر انقلاب اسلامی ایران استوارتر گردد نور ایمان در قلوب مسلمین فزونی می یابد،فضا روشن تر می شود و مردم عالم بیدارتر می گردند و علیه استکبار جهانی قیام می کنند،زیرا این انقلاب مانند خورشید درخشانی است که ظلمت مذهب امانیزم و مکاتب فاسد آن را کنار می زند وچشم جهانیان را به حقایق می گشاید...
حال در این برهه ی حساس و نقطه ی عطف تاریخ ،عوام خواص نمایی که با سکوت،کم کاری،عدم بصیرت ومصلحت اندیشی های خود تحت لوای انقلاب اسلامی به این انقلاب خیانت می کنند در حقیقت به کل بشریت خیانت کرده و گناهی نابخشودنی مرتکب می شوند...!
قیام های امروز در دنیا می بایست چندین دهه پیش تر از حال رقم می خورد اما با کم کاری،فرصت سوزی،مصلحت اندیشی های نابخردانه و فاصله گرفتن عوام خواص نما و مسئولان بی کفایت از دامان ولایت ،زمینه حاکمیت عدالت و تشکیل حکومت جهانی مهدی موعود(عج)به تعویق افتاد و خیل عظیمی از بشریت با گمراهی و ضلالت به دنیای باقی کوچ کردند و از رسیدن به کمال حقیقی خود محروم گشتند؛ براستی چه کسانی در عقبی پاسخگوی آنان خواهند بود و در این عالم پاسخگوی این خیل عظیم به پا خاسته ای که در عطش یافتن الگو و سبک زندگی ای الهی برای پاسخ به فطرت بیدار شده ی خود چشم به انقلابی دوخته اند که طلایه دار تمدن الهی است...
والسلام علی من التبع الهدی
هادی رحمانی
