جامــعه توحــیدی

پیرمان گفت که جنگ است، قلم بردارید...

جامــعه توحــیدی

پیرمان گفت که جنگ است، قلم بردارید...

چرا هستم...؟دلیل بودنم چیست؟!

سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۵ ق.ظ

هوالحکیم

همه‌ی هویت انسان، هدف اوست و ارزش و کرامت یک شخص را می‌توان در آینه اهداف و پایبندی به آن‌ها جستجو کرد؛ حال هرچقدر اهداف یک شخص حقیقی و واقعی باشند وی در اوج کرامت و ارزش‌ها قرار می‌گیرد و هرچقدر اهداف انسان غیرحقیقی و به دور از واقعیت باشند، ازآرمان های الهی دور می شوند و از جایگاه اصلی خود فاصله می‌گیرد؛ بنابراین می‌توان گفت اهداف انسان، سرنوشت‌سازترین گزاره‌ی زندگی اوست، چراکه فرد برای محقق کردن اهدافش، به تبعیت از آن‌ها سبک و مسیر زندگی خود را مشخص می‌کند و سرانجام خویش را که سعادت یا شقاوت است رقم می زند.

بدون شک خاستگاه اهداف بشر، اعتقادات و تفکرات اوست؛ هر نوع هدفی، نوعی خاص از سبک زندگی و تمدن را رقم می زند، حال اگر این اعتقادات صحیح و بر مبنای حقیقت باشند، اهدافی صحیح و سعادت‌بخش را به دنبال خواهند داشت و انسان سعادتمند می‌گردد و اگر عقایدی نادرست و برم بنای باطل باشند، چیزی جز پوچی و شقاوت را برای انسان به همراه نخواهند داشت؛

بنابراین انسان بایستی اعتقاد و بینشی را برای خود انتخاب نماید که وصل به حقیقت باشد و در دل آن بهترین و عالی‌ترین اهداف نهفته باشد و بر مبنای آن مسیر حیات و زندگانی خود را انتخاب نماید تا نجات‌بخش او به سوی حقیقت و سعادت ابدی باشد و زندگی و حیاتی سرشار از سرور، آرامش و سعادت حقیقی را برای خود و جامعه به ارمغان آورد.

یکی از اصلی‌ترین اهدافی که انسان در زندگی خود باید به آن توجه جدی داشته باشد، هدف خلقت اوست؛ یعنی هدفی که خداوند متعال برای انسان معین کرده است. حال نوع نگاه و بینش نسبت به این اصل مهم، باعث به وجود آمدن سبک‌های زندگی و تمدن‌های گوناگون در طول تاریخ شده است که هر کدام انسان را بنا بر اهداف و ماهیتشان به سمتی رهنمون بوده‌اند؛ پس برای ایجاد بهترین نوع زندگی مادی و معنوی باید بهترین عقاید و تفکرات را در زندگی خود پیاده کنیم و در راه تحقق آن‌ها با عزمی راسخ مجاهدت نماییم.

کسب شناخت و درک صحیح هدف‌های خلقت انسان، گزاره‌ای ضروری و بسیار مهم است چراکه اگر انسان به شناخت صحیح از هدف خلقتش دست نیابد و آن را دنبال نکند هیچ‌گاه به آرامش حقیقی و پایدار دست نخواهد یافت و همواره در درون خود خلأی را احساس می‌کند که هیچ‌چیز آن را پر نمی‌کند؛ و می‌توان گفت یکی از اساسی‌ترین علل بروز مشکلات گوناگون در زندگی بشر، غفلت از این اصل مهم یعنی هدف واقعی خلقت است.

پوچی و اضطرابی که تمدن غرب را فراگرفته و سایر نقاط عالم را نیز بی‌بهره نگذاشته است ثمره‌ی غفلت و بی‌توجهی انسان نسبت به هدف واقعی خلقت است که خالق و آفریننده‌ی او برایش معین کرده و توجه نمودن به هدفی غیرحقیقی و بشر ساخته است؛ اهدافی که بشریت با پیروی نمودن از آن‌ها دچار از خود بیگانگی و سردرگمی گشته و هویت واقعی خویشتن را از دست داده است.

همواره در طول تاریخ دو نوع هدف برای انسان وجود داشته است؛ هدف الهی و هدف غیر الهی. هدف الهی که همان هدف حقیقی و واقعی خلقت انسان است که خداوند متعال برایش معین نموده و دو نعمت خود یعنی عقل و انبیاء(ع) را برای رسیدن بشریت به آن اهداف به او عطا کرده است.

و هدف غیرالهی که بر اثر غفلت از هدف الهی و عدم پذیرش آن توسط بشر ایجاد گشته و او برای ساکت نمودن ندای فطرت کمال طلب خود آن‌ها را ایجاد کرده است؛ اما خود هم می‌داند و بالعیان می‌بیند وقتی که به فطرت و وجود بی‌انتهای خود با امیال و گزاره‌های محدود دنیوی پاسخ می‌دهد، وجودش آرام نمی‌گیرد و همواره در تلاطم است؛ زیرا اهداف خودساخته‌ی بشری ، مبتنی بر نفس اماره و توهمات باطل نفسانی است و اتصال یک امر بی‌نهایت به امری محدود ثمری جز احساس اضطراب و پوچی ندارد.

در روند حرکت غیرالهی بشر در طول تاریخ، با شروع رنسانس در اروپا، صورت خاصی از این نوع شریعت غیرالهی متولد شد و نگاهی جدید به انسان، عالم و مبدأ جهان هستی شکل گرفت؛ نگاهی که جهان را مخلوقی اتفاقی و بدون مدبر دید و خود را مالک و صاحب اختیار آن شناخت. این نوع نگاه بشر محور باعث شد سبکی از زندگی شکل بگیرد که در آن انسان خود را محدود به این دنیا ببیند و تمام تلاش خود را داشتن زندگی ای جاوید در این کره خاکی نماید؛ و با این دیدگاه و هدف‌گذاری بود که تمدنی به نام تمدن مدرن شکل گرفت که در آن انسان مدرن می‌خواهد بر مرگ چیره شود و در پی جاودانه زیستن می‌گردد؛ بمانند مقطعی که شیطان با فریفتن آدم برای رسیدن به زندگی جاویدان، باعث هبوط آدم(ع) شد و این تناسب معنایی عمیق و دقیق دارد و آن اینکه، فرهنگ تمدن غرب فرهنگی شیطانی و نفسانی است که با توهم جاودانه زیستن در جهان فانی، انسان را از اصل خویش غافل کرده و در پی گمراهی اوست؛ اما این بار نه یک نفر بلکه همه‌ی بشریت را در قالب یک تمدن جهانی!

خداوند متعال هدف از خلقت انسان را عبودیت و بندگی عنوان کرده است؛ بندگی ای که بشر را به مقام خلیفه‌اللهی می‌رساند، به او حیات جاودانه می‌بخشد و به سعادت ابدی می‌رساند. اما در معنای عبودیت باید دقت کرد؛ عبودیت، تنها ستایش و عبادت خداوند نیست بلکه عبودیت انسان در مقابل حق زمانی محقق می‌شود که همه‌ی ابعاد وجودی انسان و تمام شئونات زندگی‌اش مطابق با شریعت حق و تحت حاکمیت الله باشد. این بدان معناست که همه‌ی مناسبات زندگی انسان اعم از مسائل فردی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... او بر مبنای قواعد شریعت حق باشد. چگونه می‌توان در مسائل فردی از شریعت حق پیروی کرد و هم زمان از قواعد و قوانین غیرالهی و مخالف شریعت حق در سیستم‌های جامعه نیز متابعت کرد و عبد خدا بود؟! بنابراین تحت حاکمیت شریعت غیرالهی و نظام‌های سکولار و غیردینی نمی‌توان عبد خدا شد.

در دیدگاه توحیدی، عبادت همه‌ی شئونات زندگی بشری را در بر دارد و هیچ مرتبه‌ای از مراتب زندگی او از عبادت خارج نیست؛ حال برای رسیدن به عبودیت کامل خداوند باید بر اساس گزاره‌های شریعت الهی تمامی سیستم‌ها و نظام‌های جامعه اعم از مدیریت، اقتصاد، سیاست و...ایجاد شود تا تمدنی شکل گیرد که انسان را به سوی عبودیت الله سوق دهد و او را در تمام مراتب زندگی عبد صالح خدا گرداند و به سعادت برساند. 

والسلام علی من التبع الهدی 

هادی رحمانی

  • آسمان

نظرات (۱)

سلام...
قلم روان وساده ای دارد. ..
راه فهماندن  به جوان امروز عمیق ولی ساده. ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی