چراغی که به مسجد رواست به خانه حرام است...!
هوالمدبّر
اگر با دقت به اطراف خود نگاه کنیم در می یابیم که اکنون اکثر جامعه غرق در سبکی از زندگی شده اند که هر روز آمال و آرزوهایش بیشتر می شود ، دردسرهایش فزونی می یابد و متعاقباً تلاشی بیشتر را می طلبد؛محبت و عطوفت در میان مردم کمرنگ شده و کم کم انسانیت رهسپار دیار فراموشی گشته است...
برای بسیاری این سوال مطرح است که دلیل این سردی و بی محبتی ها چیست و از کجا نشأت گرفته اند؟...
هوالمدبّر
در این روزگار دیگر کمتر رنگ و بویی از ایثار و گذشت به چشم میخورد و اکثر مردم اذعان دارند که دیگر صفا و صمیمیت گذشته وجود ندارد و از میان رفته است.شاید بارها شنیده اید که می گویند:"یادش بخیر،قدیم ها چقدر دور هم جمع می شدیم و شور و صفایی داشتیم،چقدر دلهایمان به هم نزدیک بود و به فکر همدیگر بودیم؛اما حالا دیگر از آن خوشی های قدیم خبری نیست که نیست..."
درست است!متاسفانه دیگر نسبت به قبل مردم آنچنان به فکر همدیگر نیستند و به اصطلاح سر خود را دو دستی چسبیده اند تا باد کلاهشان را نبرد!!!
اما واقعاً چرا این گونه شده ایم؟!دلیلش چیست؟آیا بدین خاطر است که انقلاب کرده ایم و حکومت تغییر یافته است و این خاصیت تغییر حکومت است؟!یا دلایل دیگری وجود دارد؟
یکی از جوان های نسل اول انقلاب می گفت:در آن اوایل انقلاب و زمانی که به خاطر تحریم ها و جنگ تحمیلی ،دولت کالاهای اساسی جامعه را جیره بندی کرده بود و آنها را با کوپن بین ملت تقسیم می کرد، خیلی ها وقتی که می خواستند سهمشان را تحویل بگیرند،به مسئول مربوطه می گفتند:"لطفاً نصف سهم ما را بدهید،ما تمام آن را نمی خواهیم!آخر خدا را خوش نمی آید زمانیکه این همه آدم در صف ایستاده اند من تمام سهم خودم را بگیرم وآن وقت به کسی که در آخر صف ایستاده است چیزی نرسد...!"
بله!این فرهنگ فرهنگی بود که انقلاب اسلامی با خودش به ارمغان آورد،فرهنگی سراسر گذشت و ایثار،فرهنگی که برگرفته از مکتب اسلام نابی بود که امام راحل و عظیم الشأنمان چشم انسانها را نسبت به آن بیدار کرد...
فرهنگ انقلاب اسلامی دلها را آن چنان به هم پیوند داده و نزدیک کرده بود که دیگر مادّیات در مقابل آنها محلی از اعراب نداشت و مردم مشکلات دیگران را مشکل خود می دانستند و با جان و دل در پی حل آن بر می آمدند...
اما چه شد که حال این چنین شده ایم؟!
روزی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) بیمار شدند. حضرت على(ع) و فاطمه زهرا(س) براى شفاى آن دو بزرگوار نذر کردند که سه روز روزه بگیرند. در اولین روز، همین که خواستند افطار کنند، شخص فقیر و مسکینى در خانه را کوبید و اعلام کرد که من نیازمندم، آنان نان خود را به او داده و با آب افطار نمودند، روز دوم نیز همین که خواستند افطار کنند، یتیمى اظهار نیاز کرد، باز غذاى خود را به او عطا کردند و با آب افطار کردند. روز سوم نیز همین که لحظه افطار رسید، شخصى آمد و گفت من اسیر هستم به من کمک کنید، با اینکه نیاز شدیدى به غذا داشتند باز هم غذا را به او دادند. روز بعد که با رنگهاى پریده خدمت پیامبر(ص)رسیدند، بشارت یافتند که آیاتى در فضیلت آن بزرگواران نازل شده که آنان غذاى خود را خالصانه و عاشقانه به مسکین و یتیم و اسیر دادند و از همه مهمتر آنکه در دل نیز انتظار پاداش و تشکرى نداشتند، آنها نمىخواستند از اعمال خود سندى براى آینده شان درست کنند و هدف آنان جز رضـاى خدا نبود:
«و یطعمون الطعام على حبّه مسکینا و یتیماً و اسیراً انّما نطعمکم لوجه اللّه لانُرید منکم جزاءً و لاشکوراً»
و غذای (خود) را با این که به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر می دهند و می گویند ما شما را به خاطر خدا اطعام می کنیم و هیچ پاداشی، و سپاسی از شما نمی خواهیم. (1)
آیا امام علی (ع)نمی دانستند که خانواده شان سه روز است روزه دارند و حتی برای افطار هم چیزی نخورده اند؟پس چرا این چنین رفتار کردند؟!
جز این نیست که علی (ع)تجسم اسلام ناب است و تمام اعمالش منطبق با شریعت اسلام؛
آری،ایشان این گونه رفتار کردند تا قله های ایثار و فداکاری را به ما نشان دهند و بگویند که در اسلام ناب"چراغی که به مسجد رواست به خانه حرام است!"زیرا زمانی که وحدت و ایثار در میان مردم رنگ ببازد و گذشت و فداکاری از میان برود به مثابه آن است که چراغ حکومت اسلامی (که مسجد نماد آن است)کم فروغ گردیده و رفته رفته دیگر اثری از اسلام باقی نخواهد ماند ؛و زمانی که اسلام در خانه ای نباشد،آن خانه ویرانه ای بیش نیست...
به همین خاطر است که امام خمینی(ره)نیز فرمودند:"حفظ نظام از اوجب واجبات است."حتی واجب تر از حفظ جان امام زمان(ع)! زیرا زمانیکه هم اصل دین و هم جان امام (ع) در خطر باشند بنا بر شریعت اسلام و سنت اهل بیت(ع) حفظ حکومت و نظام اسلامی در ارجحیت می باشد زیرا هدف امام زمان (ع)نیز چیزی جز محفوظ داشتن اصل دین و تشکیل حکومت اسلامی نیست و این درسی است که ما از مکتب عاشورای امام حسین (ع) آموخته ایم.
حال بخوبی می توان دریافت دشمن چه چیزی را نشانه رفته است که مثل"چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است"را در جامعه ترویج می کند و قصد آن دارد که فرهنگ ناب تشیع را به تدریج استحاله و نابود سازد.
مثلی که هیچ ریشه دینی و فرهنگی ندارد و مشخص است که منشأ اصلی آن مرکز طراحی استراتژیک دشمن است که می خواهد اسلام ناب را درون تهی نماید و از آن جسدی بی جان به نام اسلام آمریکایی برجای گذارد؛اسلامی استحاله شده که دین را مقوله ای شخصی می پندارد،خود را درمقابل مردم مسئول نمی داند و در امر حکومت دخالتی ندارد....
خداوند متعال در قرآن کریم می فرمایند:
*و در راه خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکى کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست مىدارد.(2)
*کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند، همانند بذرى هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را براى هر کس بخواهد (و شایستگى داشته باشد)، دو یا چند برابر مىکند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست. (3)
*شیطان، شما را (به هنگام انفاق) وعده فقر و تهیدستى مىدهد؛و به فحشا (و زشتیها) امر مىکند؛ ولى خداوند وعده «آمرزش» و «فزونى» به شما مىدهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعدههاى خود، وفا مىکند.) (4)
*(انفاق شما، مخصوصا باید) براى نیازمندانى باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفتهاند; (و توجه به آیین خدا، آنها را از وطنهاى خویش آواره ساخته; و شرکت در میدان جهاد، به آنها اجازه نمىدهد تا براى تامین هزینه زندگى، دست به کسب و تجارتى بزنند;) نمىتوانند مسافرتى کنند (و سرمایهاى به دست آورند;) و از شدت خویشتندارى، افراد ناآگاه آنها را بىنیاز مىپندارند; اما آنها را از چهرههایشان مىشناسى; و هرگز با اصرار چیزى از مردم نمىخواهند. (این است مشخصات آنها!) و هر چیز خوبى در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است. (5)
*هرگز به (حقیقت) نیکوکارى نمىرسید مگر اینکه از آنچه دوست مىدارید، (در راه خدا) انفاق کنید؛ و آنچه انفاق مىکنید، خداوند از آن آگاه است. (6)
*کسانى که بخل مىورزند، و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده، انفاق نمىکنند، گمان نکنند این کار به سود آنها است، بلکه براى آنها شر است؛ بزودى در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقى به گردنشان مىافکنند. و میراث آسمانها و زمین، از آن خداست؛و خداوند، از آنچه انجام مىدهید، آگاه است.(7)
*بگو: «پروردگارم روزى را براى هر کس بخواهد وسعت مىبخشد، و براى هر کس بخواهد تنگ (و محدود) مىسازد; و هر چیزى را (در راه او) انفاق کنید، عوض آن را مىدهد (و جاى آن را پر مىکند) و او بهترین روزىدهندگان است!»(8)
و از امامان معصوم(ع) نیز روایت داریم که می فرمایند:
*در اوج تنگ دستی و فقر انفاق کنید تا مشکلات شما رفع گردد.
*هر کس یکى از این کارها را به درگاه خدا ببرد، خداوند بهشت را براى او واجب مىگرداند: انفاق در تنگدستى، گشادهرویى با همگان و رفتار منصفانه.(9)
این آیات و روایات حکایت از این دارند که اگر روح گذشت،ایثار و فداکاری در جامعه حاکم گشت ،بسیاری از مشکلات و مسائل رفع خواهد شد و دلها نسبت به یکدیگر مهربان می شوند ومحبتی الهی سراسر جامعه را فرا خواهد گرفت وقلوب مردم به یکدیگر نزدیک خواهند شد.
اگر با دقت به اطراف خود نگاه کنیم در می یابیم که اکنون اکثر جامعه غرق در سبکی از زندگی شده اند که هر روز آمال و آرزوهایش بیشتر می شود ، دردسرهایش فزونی می یابد و متعاقباً تلاشی بیشتر را می طلبد؛محبت و عطوفت در میان مردم کمرنگ شده و کم کم انسانیت رهسپار دیار فراموشی گشته است...
برای بسیاری این سوال مطرح است که دلیل این سردی و بی محبتی ها چیست و از کجا نشأت گرفته اند؟
با اندکی تأمل می توان دریافت که دلیل این امر تغییر تدریجی ونامحسوس فرهنگ و سبک زندگی افراد جامعه و شکل گرفتن آن بر اساس مکتبی نوین به نام مدرنیسم است.مکتبی که تنها و تنها به سعادتمندی انسان و آسایش و رفاه او در دنیا می پردازد و فقط انسان را در این عالم موثر می داند و در عمل اعتقادی به خداوند ندارد و خود را در قبال عقبای انسان مسئول نمی داند.
از آنجا که هر تکنیک و ابزار حاوی یک فرهنگ است و استفاده از آن ،فرهنگ خاص آن ابزار را به همراه می آورد، جامعه ما نیز با استفاده از ابزار آلات مدرن، با تغییر تدریجی فرهنگ و سبک زندگی مواجه شد و ندانسته به بیماری های پنهان در فرهنگ مدرنیسم نیز مبتلا شد که یکی از مهمترین آنها دور شدن انسان از خدا و متقابلاً انسانها از یکدیگر است؛به طور مثال در گذشته که امکانات ارتباطی از قبیل اینترنت،تلفن،موبایل و... به مانند امروز این چنین گسترده نبود افراد با دیدار حضوری و قرار گرفتن روح هایشان در کنار یکدیگر مهر و محبت هایشان تجدید می شد و فزونی می یافت و روز به روز با یکدیگر صمیمی تر و نزدیک تر می شدند،اما امروز با اکتفا به وسایل ارتباطی کنونی (که تنها وسیله ی رفع تکلیف از با خبر شدن از احوال یکدیگر است)و عدم مواجه حضوری افراد با یکدیگر که در هم آمیختن قلوب را به همراه دارد مشاهده می کنیم که روز به روز روابط سرد تر و ماشینی تر می گردد؛
و حال این چنین است که هرچه انسان در بطن زندگی مدرن فرو می رود دچار مشکلات روحی و روانی بیشتری می گردد که نتیجه ابتلا به فرهنگ غیر الهی و رایج کنونی است که انسان را از اهداف اصلی و اساسی اش که رسیدن به حیات طیبه و لقای الهی از طریق گذر از دنیای مادی ومتولد شدن در عالم تکوین و گشودن پنجره های ملکوت به روی خود است دور ساخته است.
والسلام علی من التبع الهدی
هادی رحمانی
-------------------------------------------------------------------------------
1) سوره انسان، آیه 8 و 9.
2) بقره (195)
3) بقره (261)
4) بقره (268)
5) بقره(273)
6) آل عمران (92)
7) آل عمران (180)
8) سبا(39)
9) نهج الفصاحه،ج1،ص281
- ۹۳/۰۷/۱۰